احتمالا همه ما در کودکی با این اسباب بازی ها برخورد کرده ایم. لگوها بلوک های پلاستیکی محبوبی هستند که برای ایجاد اشکال مختلف در کنار هم قرار می گیرند. این اسباببازیها سالهاست که توسط کودکان استفاده میشوند و بسیاری از نسلها با آنها خاطره دارند. این اسباب بازی ها آنقدر محبوب و دوست داشتنی هستند که افراد در هر سنی به بازی با آنها علاقه مند هستند. همچنین ممکن است علاقه مند باشید که اطلاعاتی را در مورد اینکه lego چیست و تاریخچه اسباب بازی های لگو بدانید.
فکر نمی کنم کسی باشد که نداند با لگو چگونه بازی کند. البته همه شما از دوران کودکی با این اسباب بازی ها آشنا هستید. حتی اگر درباره شرکت لگو اطلاعاتی نداشته باشید، احتمالا تصاویر مختلفی را با اسباب بازی ها ایجاد کرده اید. اما به طور کلی برای اینکه بدانید لگو چیست باید بگویم که اسباب بازی های لگو قطعات پلاستیکی هستند که می توان آنها را به صورت آجر روی هم قرار داد. بنابراین شما می توانید هر کاری که می خواهید با آنها انجام دهید.
لگو یکی از محبوبترین اسباببازیهای کودکان است زیرا همه کودکان دنیا تحت تأثیر آن هستند. اگر به تاریخچه شرکت لگو نگاهی بیندازید، متوجه می شوید که این برند سالهاست که یک برند معروف و محبوب بوده است. این صفحات رنگ آمیزی کوچک برای کودکان بسیار جالب است؛ علاوه بر سرگرمی، در ارتقای خلاقیت و دانش کودک نیز مفید هستند.
در واقع، کودک با کنار هم قرار دادن قطعات و جدا کردن آنها مهارت های بسیاری را می آموزد. این بازی به دلیل عملکرد خوب و فواید زیادی که برای کودکان به ارمغان می آورد، از بازی های کامل و مفید به شمار می رود.
اکنون که متوجه شدید لگو چیست، بهتر است تاریخچه شرکت لگو را بدانید. شاید برایتان جالب باشد که بدانید این شرکت چگونه کار خود را آغاز کرد و چگونه بعدها به عنوان یک برند معروف شناخته شد.
اوله کرک کریستینسن مخترع و سازنده لگو است و در سال 1932 شرکت لگو را در دانمارک تأسیس کرد. حالا ممکن است بپرسید لگو یعنی چه؟ در دانمارکی لگ به معنای بازی و گات به معنای خوب است که برای ایجاد این کلمه از آن استفاده کردند. در واقع لگو یکی از دو کلمه دانمارکی است و به معنای خوب بازی کردن است.
از سال 1919، اوله کرک کریستینسن در و پنجره های ساختمان های چوبی تولید می کرد. در سال 1932 به دلیل مشکلات اقتصادی و شرایط نامساعد مالی، شرکت وی دچار بحران شد و وضعیت شرکت بسیار گیج کننده بود. به همین دلیل آقای اول کرک کریستینسن تصمیم گرفت عروسک های چوبی بسازد و بفروشد تا اوضاع بهتر شود. در واقع می توان گفت که تاریخچه کمپانی لگو از این زمان آغاز می شود. سپس شروع به ساختن تعداد زیادی اسباب بازی کرد. این اسباب بازی ها همان لگوهای امروزی بودند که از چوب ساخته می شدند و عمدتاً به شکل هواپیما، ماشین و ... بودند.
پس از مدتی آقای اول کرک کریستینسن به فکر انتخاب نام مناسب برای شرکت خود افتاد و در نهایت با کمک سایر همکاران نام لگو را برای شرکت انتخاب کردند. از آنجایی که موسس گروه لگو به کیفیت اسباب بازی های خود اهمیت زیادی می دهد، برای ساخت آنها از بهترین چوب استفاده می کند.
با توجه به کیفیت و جذابیت محصولات شرکت اسباب بازی لگو، زمانی که اکثر مردم با این اسباب بازی آشنا شدند و فهمیدند لگو چیست، حجم خرید از این شرکت افزایش یافت و این روند ادامه یافت. در تاریخچه کمپانی لگو در دوران جنگ جهانی مشخص است که این اسباب بازی ها حتی در آن شرایط نیز طرفداران خود را از دست ندادند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده شد.
همانطور که گفتیم برند اسباب بازی لگو از چوب برای ساخت اسباب بازی استفاده می کرد. این روند تا سال 1947 ادامه یافت، زمانی که مدیریت لگو تصمیم گرفت از پلاستیک به جای چوب برای ساخت اسباب بازی استفاده کند. اسباببازیهای لگو که از پلاستیک ساخته میشد و در آن زمان در بازار فروخته میشد، با اسباببازیهای امروزی متفاوت بود.
پس از مرگ اوله کرک کریستینسن در سال 1958، فعالیت های شرکت لگو با مدیریت پسرانش ادامه یافت. سال 1960 بود که آتش سوزی در کارخانه اسباب بازی لگو رخ داد. از آنجایی که نیمی از اسباببازیهای کارخانه هنوز از چوب ساخته میشدند، حجم آتش افزایش یافت و آتش خسارت زیادی به شرکت وارد کرد. پس از این اتفاق، شرکت لگو از پلاستیک برای ساخت تمام اسباب بازی های خود استفاده کرد. اما در این سال ها بود که افراد بیشتری از برند لگو در کشورهای دیگر مطلع شدند. این برند محبوبیت زیادی در جهان به دست آورد و محصولات آن در فرانسه، آلمان، سوئد، بریتانیای کبیر و غیره به فروش رسید.
بعدها شرکت اسباب بازی لگو لوازم و ابزار بیشتری را برای کودکان عرضه کرد. این شرکت همچنین آجرهای پلاستیکی بزرگی را برای استفاده کودکان تولید کرد. با گذشت زمان، بسته های سرگرم کننده لگو با مدل های سرگرم کننده برای بچه ها مانند جنگ ستارگان، فضا، دزدان دریایی، قلعه ها و غیره به بازار معرفی شدند. وقتی مردم سراسر جهان فهمیدند لگو چیست، از بازی با آن و ایجاد خاطرات شگفت انگیز آن لذت بردند.
Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!
Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.
The witch, gave her a grain of barely and said:
go home and plant this.
so the woman did so.
The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.
The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina
Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!
The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.
One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!
Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.
So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.
I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.
Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.
So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.
Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:
Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?
Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.
But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!
Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.
So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.
Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.
One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.
Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.
Yes! thank you!
So what is your story tiny girl?
Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.
Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.
So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.
One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:
I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.
So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:
I will marry you! I want you to come with me and visit my house!
Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.
What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!
Thumbelina was shocked.
How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!
So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.
I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!
But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!
months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!
OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!
Thumbelina knew that there is no way out of this!
OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.
As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:
Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!
Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!
When they reached the land of flowers, The swallow landed Thumbelina on a beautiful rose petal and said:
This is the kingdom of flowers! And This is their king!
He was a handsome young king with a pair of wings who was surrounded by lovely flowers. The king immediately fell in love with Thumbelina!
Source: moonzia
Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.
Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!
The cat, who was listening stated to talk:
OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!
The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:
It doesn’t seem impossible that this cat could help me!
So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!
looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.
Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!
OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.
Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.
After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.
In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.
Puss in Boots said to his master:
Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.
The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:
Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!
At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.
While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:
Thieves! Thieves! He moaned!
This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.
Source: moonzia
That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!
Dinosol said:
So I will wear my beautiful skirt and colorful wig.
I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.
Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?
DimDim said:
Yes! My seat number is 879!
My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?
Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!
Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!
No! Why joke?!
Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!
Yes! I have bought a VIP ticket!
Dim Dim said with regret:
Good for you!
But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!
Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!
Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!
Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!
Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!
Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!
Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!
DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
Where have you been boy?! Hurry up, get ready! We have to go to the stadium and find our seats before the game starts!
Dad! Dad! I want to buy a VIP ticket!
What? VIP? But son! That ticket is very expensive!
Yes I know! But I have the money! I have savings!
But my son! You had saved that money to buy something else! Did you forget that?
No! I have not forgotten at all!
His father said:
Well, my son, if you regularly withdraw from your savings and spend, your money will accumulate later and you won’t be able to buy your telescope soon! Does it worth it?
Yes! I want to sit in the VIP seat!
What is the difference between the VIP position and our position, after all? The seat material is the same! We will see the same match!
But I can’t touch the ball from there!
His father started laughing and said:
Touch the ball? Boy! The ball is only on the field and only the players have the right to touch it! Look, my dear! If you want to use your savings and buy a VIP ticket, buy it! But you can’t buy your telescope this way soon!
Source: moonzia
چقدر با رژیم ماکرو شماری آشنا هستید؟ آیا شما هم قصد دارید این رژیم را امتحان کنید؟ برای رفتن به سمت ماکرو شماری باید آن را به خوبی بشناسید و نکتههای این رژیم غذایی را رعایت کنید.
اساس رژیم ماکرو بر شمارش درشت مغذیها است و شما در طول روز باید به اندازه معینی درشت مغذی دریافت کنید. پیشنهاد میکنم برای شناخت زیر و بم این رژیم پرحرف و حدیث، با ما تا انتهای مطلب، همراه باشید.
واژه Macronutrients (ماکرو) از کلمه یونانی “makros” به معنای بزرگ نشات میگیرد. ماکرو به عبارت ساده یعنی «درشت مغذی». درشت مغذیها، موادی هستند که در مقادیر زیاد به آنها نیاز دارید؛ زیرا تمام انرژی روزانه شما را تامین میکنند. درشت مغذیها اساساً به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:
ماکروها انرژی بدن را تامین میکنند و شامل سه درشت مغذی (پروتئین، چربی و کربوهیدرات) میشوند. هر غذایی حاوی مقادیر متفاوتی از این درشت مغذیهاست. در رژیم ماکرو شماری باید منابع زیر را در برنامه غذایی خود بیاورید.
بدن برای ساخت و ترمیم بافتها، ارتباطات سلولی، واکنشهای آنزیمی، عملکرد سیستم ایمنی و غیره به پروتئین نیاز دارد. برای کسب اطلاعات کامل در این رابطه به مجله رژیم غذایی ماورای سلامت مراجعه نمایید.
نمونههایی از غذاهای غنی از پروتئین عبارتند از: گوشت قرمز، مرغ، ماهی، تخم مرغ، لوبیا، توفو و آجیل.
یک گرم پروتئین تقریباً چهار کالری دارد. توصیه میشود حدود 30% از کالری روزانه شامل پروتئین باشد. با این حال، این مقدار میتواند برای افراد مختلف بسته به سن، هدف، توده عضلانی و غیره) متفاوت باشد.
یک گرم چربی 9 کالری دارد. بزرگسالان باید 20 تا 35? کالری روزانه خود را از چربی دریافت کنند. اگرچه صنعت رژیم غذایی در طول تاریخ چربی را بد نام کردهاست، اما چربی برای یک بدن سالم، ضروری است و فواید زیر را دارد:
نمونههایی از غذاهای پرچرب، عبارتند از: کره، روغنها، آووکادو، آجیل، ماهی چرب و گوشت.
برخی از چربیها انتخاب بهتری نسبت به سایرین هستند. چربی به دو نوع اصلی تقسیم میشود:
کربوهیدراتها از شکر، نشاسته و فیبر تشکیل شدهاند. آنها منبع اصلی انرژی بدن شما هستند. کربوهیدراتها سریعترین و سادهترین منبع سوخت بدن و منبع انرژی ترجیحی برای مغز شما هستند که باید در رژیم ماکرو شماری حضور داشته باشند. کربوها به ویژه برای تمرینات استقامتی بالا و قدرت انفجاری مهم و لازم هستند.
کربوهیدراتها حاوی 4 کالری در هر یک گرم هستند و توصیه میشود که بزرگسالان 45 تا 65 درصد کالری روزانه خود را از کربوهیدراتها دریافت کنند. مردم گاهی کربوهیدراتها را با مواد غذایی فرآوری شده و کم مغذی، مانند کلوچهها و نان سفید مرتبط میدانند.
نمونه هایی از غذاهای غنی از کربوهیدرات عبارتند از: سیب زمینی، برنج، ماکارونی، نان، میوه، لوبیا و جو.
این غذاها سرشار از فیبر هستند و به سیر ماندن فرد برای مدت طولانی کمک میکنند و یک رژیم غذایی سالم را رقم می زنند.
مقدار کربوهیدرات مورد نیاز هرکس متفاوت است. برخی از افراد با رژیمهای کم کربوهیدرات حالشان خوب است، در حالیکه برخی دیگر نیاز به رژیم غذایی پر کربوهیدرات دارند.
هر درشت مغذی، مواد مغذی مهمی را برای بدن تامین میکند و همچنین نقش کلیدی در ترکیب بدنی شما دارند. شما برای انجام کارهایتان و بقای روزانه به ماکروها نیاز دارید. داشتن یک رژیم مناسب ماکرو شماری به شما در این موارد کمک خواهد کرد:
این روزها رژیم ماکرو شماری بسیار پرطرفدار شده و خیلیها آن را پیگیری میکنند. ماکروشماری به معنای وزن کردن و اندازه گیری غذا و سپس ثبت گرم هر درشت مغذی (پروتئین، کربوهیدرات و چربی) است. شما باید حساب این موارد را داشته باشید. اما آیا این کار خوبی است؟
شاید بله و شاید هم خیر؛ بستگی به عوامل مختلفی دارد و اگر میخواهید این رژیم را بگیرید، باید چند نکته را در نظر بگیرید.
رژیم ماکرو شماری یعنی شمارش ماکروها به جای شمارش کالری و چیزی در آن حذف یا اضافه نمیشود؛ فقط مقدار درشت مغذیها شمرده میشود. هر کس به میزان خاصی درشت مغذی نیاز دارد دارد؛ بنابراین هیچ دو رژیم ماکرو شماری یکسان نیستند و نمیتوان برای افراد متعدد، یک رژیم ماکرو شماری واحد پیشنهاد داد.
اگر میخواهید ماکرو شماری را امتحان کنید، پیشنهاد میکنیم که با یک متخصص تغذیه مشورت کنید و همزمان از یک برنامه ورزشی اصولی هم استفاده کنید. داشتن یک برنامه غذایی ورزشی اختصاصی که با توجه به نیازها و شرایط بدنیتان تنظیم شود، شما را به هدفتان خواهد رساند.
ماکرو شماری و داشتن حساب دقیق آنچه میخورید، قطعاً فوایدی دارد. ماکرو شماری باعث میشود شما به تغذیه خود توجه بیشتری کنید و انتخابهای بهتر و سالمتری برای وعدههای خود داشته باشید. وقتی سراغ ماکرو شماری میروید، حتما فواید و معایب آن را در نظر بگیرید و ببینید آیا این رژیم میتواند برایتان مفید باشد یا خیر. در این قسمت به مهمترین مزایای ماکرو شماری اشاره میکنیم.
ماکرو شماری باعث میشود شما به مقدار و نوع غذایی که میخورید، توجه بیشتری کنید. بسیاری از مردم اگر مراقب تغذیه خود نباشند، پرخوری میکنند. برخی هم، با اینکه عجیب است، به اندازه کافی غذا نمیخورند، مگر اینکه پای زور و اجبار، وسط باشد.
در این موارد، شمارش ماکروها میتواند گزینه خوبی باشد؛ زیرا شما با رعایت این رژیم، خیالتان راحت میشود که کالری مناسب را برای رسیدن به اهدافتان دریافت میکنید.
ماکروشماری میتواند به عنوان یک رژیم تکمیل کننده در کنار یک رژیم غذایی دیگر استفاده شود. در این صورت خیالتان راحت میشود که به اندازه کافی و مناسبی درشتمغذی و ریزمغذی و کالری مصرف میکنید. برای مثال، هر دو رژیم کتوژنیک و زون، بسیار دقیق هستند و از شما میخواهند که ماکروهای خود را اندازهگیری کنید تا درصدهای مناسب منابع غذایی از بین نرود.
با رژیم کتوژنیک، بدن شما از چربی به عنوان منبع اصلی انرژی خود استفاده میکند و مصرف بیش از حد کربوهیدرات یا پروتئین میتواند شما را از منطقه چربی سوز و تولید کننده کتون خارج کند، بنابراین مهم است که مقدار دقیق ماکروها شمرده شود.
از کمبودها و نقصهای برنامه غذایی فعلیتان آگاه میشوید. ما در ماورای سلامت همیشه این جملات را میشنویم: “من خوب غذا می خورم!” یا “من یک رژیم متعادل و منطقی دارم.” مشکل این است که واقعاً اینطور نیست و افراد «تصور میکنند» که مسیر درستی را میروند.
بسیاری از اوقات، هنگامی که شروع به ماکرو شماری میکنید، متوجه میشوید که چیزهایی هست که به آن توجه نداشتید و برخلاف آنچه فکر میکنید همه چیز خیلی هم روی حساب کتاب نیست. به عنوان مثال، خیلی از افراد فکر میکنند که پروتئین کافی میخورند، اما زمانی که شروع به آوردن مقدار پروتئینها روی کاغذ میکنند، متوجه میشوند که اینطور نیست.
همان طور که گفتیم ماکرو شماری میتواند فواید مختلفی برای شما داشته باشد. برخی از مزایای دیگر این رژیم، عبارت است از:
اگر راستش را بخواهید، باید بگوییم که رژیم ماکرو شماری به برخی از افراد توصیه نمیشود؛ زیرا میتواند برخی از رفتارهای ناسالم و شرایط نامطلوب را در زندگی ما تشدید کند یا به ما احساس امنیت کاذب نسبت به تغذیهمان بدهد. قبل از شروع رژیم، باید حواستان به این ویژگیهای ماکرو شماری باشد.
شمردن ماکروها کمی زمان و انرژی میگیرد. برای کسانی که زندگی پرمشغلهای دارند یا آشپزی و تهیه غذا برایشان سخت است، شمردن ماکروها یک مرحله اضافه و زمانگیر خواهد بود. علاوه بر وزن کردن و اندازهگیری کالری غذا، باید ماکروها را هم بشمارید و آن را یادداشت و ثبت کنید.
ماکروشماری میتواند باعث تشدید و یا ایجاد اختلال در غذا خوردن شود. توجه زیاد به وزن کردن، اندازهگیری و ثبت ماکروها، ممکن است که عادات وسواسی و ناسالم را در افرادی که سابقه اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی، پرخوری عصبی و یا رژیمهای افراطی دارند را تشدید کند.
رژیمی که بر پایه شمردن ماکروها باشد میتواند منجر به کمبود تنوع مواد مغذی شود. در این رژیمها نادیده گرفتن ریز مغذیهای ضروری میتواند پیش بیایید؛ زیرا این رژیم غذایی فقط بر پروتئین، کربوهیدراتها و چربی تمرکز دارد.
فردی که از ماکروشماری پیروی میکند حواسش فقط به پروتئین، چربی و کربوهیدرات است و از مسائل دیگر غافل میشود. تنها هدف او این است که طبق برنامه درشت مغذیهای کافی را دریافت کند. چنین هدفی منجر به انتخاب غذاهای تکراری و فقط درشت مغذی میشود. این کار هم خسته کننده است و هم برای سلامتی مشکل دارد.
ماکروشماری میتواند منجر به استرس اجتماعی شود و افراد را از دوستان و خانواده دور کند. شمردن ماکروها ممکن است که برای برخی چیز مهمی نباشد، اما برای برخی دیگر، اذیت کننده باشد و باعث استرس آنها شود. برای مثال، ممکن است فردی کمتر با دوستانش به شام ??برود، زیرا در سفارش غذا وسواسی میشود یا باید ماکروهای غذا را بشمرد و این کارها برایش در جمع، دشوار و سخت است.
در طول روز، بدن شما به سوخت کافی برای تامین انرژی ثابت نیاز دارد تا بهترین عملکرد را داشته باشد. تعیین مقدار ماکروهای موردنیاز با کمک یک متخصص تغذیه انجام میشود، اما چند مرحله وجود دارد که میتوانید یاد بگیرید و خودتان بتوانید مقدار موردنیاز هر درشت مغذی را حساب کنید.
شما باید تعداد کل کالری مورد نیاز روزانه خود را بر اساس تایپ بدن، درصد چربی و عضله فعلی، سطح فعالیت و اهداف کلی خود تعیین کنید. پس از آن میتوانید ماکروهای خود را بشمارید و درصدها را بر اساس آن تقسیم کنید.
لطفاً توجه داشته باشید: این نسبتها فقط چند سرنخ هستند. مقدار درشت مغذی موردنیاز واقعی شما ممکن است بر اساس نوع بدن، اندازه بدن و سابقه پزشکی متفاوت باشد.
شمارش ماکروها در بین افرادی که تمرینات مقاومتی (قدرتی) انجام میدهند، محبوبیت بیشتری دارد. چراکه دغدغه اصلی آنها مقدار پروتئین است. اما برای کسانی که صرفا میخواهند لاغر شوند، معمولا کالری مهمتر است.
اما اینکه کدام بهتر است؟ باید بدانید که کالری و درشت مغذیها هر دو مهم هستند؛ و هر دو باهم میتوانند به کمک اهداف مختلف شما بیایند. تقریبا تمام نکات منفی ماکروشماری و کالری شماری یکسان هستند؛ اما نکات مثبت ماکروشماری بیشتر است.
بنابراین اگر قرار باشد فقط یکی از آنها را انتخاب کنید، توصیه ما به شما ماکروشماری است. اما توصیه بهتر این است که به جای تمرکز صرف بر روی یکی از این دو روش، هردو را ترکیب کنید تا راحتتر و سلامتتر به هدف خود برسید.
سفر و گردشگری چه تاثیرات مثبتی بر روحیه انسان دارد؟
برای اکثر گردشگران سفر یک برنامه ی لوکس می باشد، بسیاری از افراد هنگام مسافرت از زندگی لذت می برند و مرور خاطرات آن نیز دوست داشتنی است. با وجود لذت ها و خوشی نهفته در سفر شاید به ندرت به آثار و بهره سفر بر سلامت فیزیکی و روحی فکر کرده باشیم.
در این مقاله که توسط مجله اینترنتی چرخونکی آماده شده را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت . در زندگی روزمره از سایر فعالیت هایی که به سلامت مرتبط باشند، مانند ورزش و رژیم غذایی، اطلاع داریم. مسافرت می تواند هم از لحاظ جسمی و هم از بعد روحی بدن انسان را سالم تر کند، پس با داشتن پول و زمان کافی بهتر است که برنامه ای برای مسافرت در نظر بگیرید.
سفر و گردشگری می تواند تغییرات مثبت و اساسی ایجاد کند که نتیجه آن هم در دوران سفر و هم در دوران بلند مدت پس از سفر می توان مشاهده نمود.
از تاثیرات مثبت سفر می شود به موارد ذیل اشاره کرد
تغییر در شخصیت
سفر کردن همیشه چالش هایی را در بر دارد و باعث می شود شما از منطقه راحت خود خارج شوید، این یکی دیگر از اثرات سفر کردن است.
استرس زدایی با مسافرت
ما در زندگی روزمره بنا به دلایلی مانند شغل، روابط اجتماعی و خانوادگی دچار تنش و استرس می شویم.
یکی دیگر از اثرات سفر رهایی از استرسها و تعهدات زندگی روزمره است.
بروز شادی
اثرات سفر فقط در طول سفر و بعد از سفر احساس نمی شود. در حقیقت، حتی فقط فکر کردن به تعطیلات می تواند روحیه شما را تقویت کند.
خواب راحت
گشت و گذار در سفر باعث خستگی و در نتیجه خواب راحت می شود.با سفر کردن از مشکلات و روزمرگی ها دور می شوید و احساس آرامش می کنید که باعث خواب راحت می شود.
جذب اکسیژن
رفتن به سفر و قرار گرفتن در هوای پاک و سالم باعث می شود که اکسیژن بیشتری به مغز برسد ،درطبیعت عمیق تر نفس بکشید تا اکسیژن بیشتری وارد بدنتان شود.
چه خوب می شود اگر سفر جایگاهی در میان زندگی ما داشته باشد تا به واسطه آن در جهت رشد و تعالی روح و روانمان قدم برداریم و حصارهایی که شب و روز به دور خود تنیده ایم را برای مدت کوتاهی پاره و خود را از تمامی آن ها خلاص نماییم. هر چه بیشتر به سفر کردن بپردازیم، احساس رضایت و دلگرمی ما به زندگی بیشتر گشته و با انرژی و نشاط فراوان تری به سمت مقابله با مشکلات پیش خواهیم رفت.
پزشکان معتقدند بسیاری از اختلالات و بیماری ها، ریشه در اعصاب و روان انسان ها دارند. در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، استرس ها و نا آرامی ها گریبان همه را گرفته است. تنش ها و خستگی های جسمی، از هر سو به هر کدام از ما فشار می آورد.
بنابراین نیاز است انسان با سفر کردن، بهترین و موثر ترین درمان را در جهت بهبود روح و روان خود انتخاب کند. مهم ترین تاثیرات سفر در سلامت روان فرد، تأمین نیازهای روان از طریق دستیابی به نشاط و آرامش فکری است.
و در نهایت سفر شادی آفرین است
مسافرت بهترین روش برای تجربه چیزهای جدید و جذاب است و موجب می شود به خیلی از زیبایی ها یا تجربه های متنوع دیگر چشم بدوزید اگر اطلاعات کاملی ندارید می توانید با مراجعه به مجله تفریحی و سرگرمی نکته های لازم را بیاموزید. اگر به مکانی سفر کردید که قبلا آرزوی آن را داشتید، زمانی را برای کاوش و بازدید از جاذبه های آن اختصاص بدهید، و مجموعه ای از خاطرات خوش را برای آینده رقم بزنید.
این روش موجب می شود که سطح هورمون های شادی (هورمون دوپامین و سروتونین) در بدن جاری گردد و با یاد آوردن خاطرات سفر احساس خوبی داشته باشید. گفتنی است که طبق یافته های یک از مطالعات، پیش بینی و انتظار یک تعطیلات از قبل برنامه ریزی شده می تواند افراد را چند برابر خوشحال کند.
و تعادل جسمی، روحی و احساسی افراد را افزایش دهد. یکی دیگر از مطالعات نیز روشن کرده است که خریدهای تجربی (مانند سفر)، در مقایسه با خریدهای مادی مانند خرید لباس یا لوازم الکترونیک، می تواند لذت بیشتری به مردم هدیه بخشد.
اگر اهل زندگی و کارهای روتین هستید و به ندرت از توانایی های هوش هیجانی و خلاقیت خود استفاده میکنید یا در مواجهه با مشکلات به سادگی خود را تسلیم میکنید؛ سفر به کویر یا جنگلی سرسبز در کنار دوستان و یا خانوادتان برای شما بسیار کمک کننده است.
بیشتر بخوانید : سلامت و زیبایی
در این سفر بهتر است برای اقامت خود کمپی برپا کنید و چند روزی زندگی بدون تکنولوژی و امکانات پیشرفته در شهرها را سپری کنید؛ خواهید دید که چه توانایی های بسیاری برای حل مشکلات و اتفاقات درون شما وجود داشته و از آن بی خبر بوده اید .
و یا چه ذهن فعال و خلاقی داشته اید بدون آنکه از قدرت آن با خبر بوده باشید و در این سفر خواهید دید که چگونه کمبودها و کاستی ها را با استفاده از قدرت ذهن خود پوشش و جایگزین خواهید کرد و شگفت زده خواهید شد از اینکه چه روحیه تسلیم ناپذیری درون شما وجود داشته و شما به سادگی در برابر برخی مسائل کوتاه می آمدید.
https://dailygram.com/profile-55910/?link-id=453759
https://lessontoday.com/activity/p/2824685 /
https://www.victoriaeducation.co.uk/activity/p/1987228 /
https://checkpointforarts.com/activity/p/855646 /
https://www.pedicure.com/activity/p/453342 /
http://www.bcsnerie.com/activity/p/4066761 /
https://prayercaresharenetwork.com/activity/p/1029829 /
https://www.webtalk.co/n/44803158
بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل
بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل
بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل
بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل - این سوال برای همه وجود دارد که چگونه میتوانند در عرض ?-? ماه، انگلیسی روان صحبت کنند، این افراد معمولا عجله دارند چون به زودی آزمون یا مصاحبه ای در راه دارند. در این نوشته نتیجه جدیدترین تحقیقات چندین ساله از معتبرترین موسسه زبان دنیا یعنی افورتلس را برای شما بازگو می کنیم و همزمان با تغییرات، این مقاله به روز می شود. این مطلب در سال 2022 آپدیت شده است!
دقت کنید در هر سطحی از زبان باشید، مبتدی یا متوسط، کلاس بروید یا در منزل یاد بگیرید، در واقع هیچ روش جادویی برای یادگیری وجود ندارد. اما تکنیک های زیر بهترین تکنیک های موجود هستند که سرعت یادگیری شما را تا ?? درصد افزایش می دهند.
یادگیری زبان چقدر طول می کشد؟
این زبان نسبت به زبان های دیگری مثل چینی یا لهستانی که از زبان های سخت هستند، در درجه آسان قرار می گیرد. همانگونه که قبلا نیز توضیح دادیم، برای فارسی زبانانی که زبان انگلیسی بلد نیستند و روزانه ? ساعت وقت برای مطالعه بگذارند حدود ?? ماه زمان نیاز است که به سطح متوسط برسید.
به یاد داشته باشید این موضوع که چرا تصمیم گرفته اید انگلیسی را مطالعه کنید؛ از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی از اهداف نمونه برای یادگیری زبان انگلیسی عبارتند از:
بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل
بهترین روش یادگیری زبان این است که اولین بار که مطلب جدیدی از زبان را مطالعه میکنید (مثلا یک لغت)، اگر همان مطلب را در ?? ساعت آینده هم یک بار مرور کنید، تا ??? آنچه را که جدیداً یاد گرفته اید حفظ میکنید پس از یک هفته، می توانید تنها پس از پنج دقیقه مرور همان مطلب، بدون فراموشی همه آن را به خاطر بیاورید. این مطلب تا ?? روز در ذهن شما می ماند.
بعد از چهل روز اگر همان مطلب را مجددا مطالعه کنید، ماندگاری آن در ذهن تان تا ? ماه خواهد بود! پس یک بار همان شبی که مطلب را یاد می گیرید مرور کنید، هفته بعد هم یک بار و چهل روز بعد هم یک بار.
برای اینکه در عرض ?-? ماه مسلط شوید، باید پشتکار زیاد داشته باشید؛ به عبارت دیگر شما باید ?-?? ساعت در روز زبان تمرین کنید. بهتر است ? ساعت لغت بخوانید، ? ساعت مکالمات ساده کتاب ها را روبروی آینه با خود تمرین کنید. سپس ? ساعت انگلیسی گوش کنید و ? ساعت متن های انگلیسی را بخوانید؛ و به همین ترتیب ادامه دهید. اگر بیشتر روی مکالمه تمرکز کرده اید، گوش کردن را بیشتر انجام دهید؛ اما نگران نباشید چون خواندن هم به توانایی صحبت کردنتان کمک میکند. برای بعضی ها ? ساعت خواندن و گوش کردن در روز کافی است؛ اما اگر میخواهید خیلی سریع به زبان انگلیسی مسلط شوید، بهتر است از روش ما استفاده کنید.
بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل
بهترین راه برای مطالعه زبان انگلیسی این است که یادگیری را به امری سرگرم کننده و جذاب برای خودتان تبدیل کنید. عاشق اتومبیل هستید؟ مجله های اتومبیل که به زبان انگلیسی هستند تهیه کرده و بخوانید. به ورزش علاقه دارید؟ می توانید مسابقه هایی را از تلویزیون دنبال کنید که گوینده انگلیسی زبان آن را گزارش می کند. به کتاب خواندن علاقه دارید؟ ترجمه انگلیسی کتاب های محبوب تان را پیدا کرده و برای تمرین مطالعه از آن استفاده کنید. مجددا پیشنهاد می کنم موضوعات مورد علاقه تان را از وبسایت پروان آکادمی پیدا کنید و مطالعه نمایید!